جدول جو
جدول جو

معنی چق چق کردن - جستجوی لغت در جدول جو

چق چق کردن
(کَ تَ شُ دَ)
با زدن چیزی به چیز دیگر صدا وآواز برآوردن، در اصطلاح مردم مشهد و اهالی بعضی از شهرستانها و روستاهای خراسان، عیش و عشرت و شادی و خوشی کردن، چنانکه گویند: دیشب رفتیم وچق چق کردیم. یا آنکه گویند: بیا برویم چق چق کنیم
لغت نامه دهخدا
چق چق کردن
صدا و آواز بر آوردن، شادی و خوشی و عیش و عشرت
تصویری از چق چق کردن
تصویر چق چق کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چر چر کردن
تصویر چر چر کردن
خوش چریدن، خوب خوردن و خوش بودن، مالی پیدا کردن و با آن به عیش و خوشی گذرانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ کَ دَ)
جنبانی چیزی استوار چون میخ و دندان و غیره در جای خود با آواز، آواز تخم مرغ ضایع و تباه گاه جنبانیدن
لغت نامه دهخدا
(غُ بَ مَ دَ)
با آوازی نه بلند و نه کوتاه زاری کردن طفل و درخواستن چیزی را. (یادداشت مؤلف). بهانه گیری کردن. زرزر کردن. نحسی کردن. ننگی کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذق ذق کردن
تصویر ذق ذق کردن
سوزش کردن جراحت. زغ زغ کردن سوزش بریده ریش یا زخم
فرهنگ لغت هوشیار
با آوازی نه بلند و نه کوتاه زاری کردن طفل و درخواست چیزی کردن، بهانه گیری کردن، نحسی و زر زر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وق وق کردن
تصویر وق وق کردن
نادرست نویس وغ وغ کردن نوفیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هق هق کردن
تصویر هق هق کردن
براثرشدت گریه به سکسکه افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذق ذق کردن
تصویر ذق ذق کردن
((ذُ. ذُ. کَ دَ))
سوزش کردن جراحت
فرهنگ فارسی معین